سازمان صنایع خلاق (هنر و سرگرمی) بر انواع مختلف قراردادها استوار است. این قراردادها همکاری بین هنرمندان و سایر طرفها را در فاصلهی دور یا درون یک شرکت تنظیم میکنند. ساختار این قراردادها از چند ویژگی اساسی کار خلاق و محصولات خلاق مشتق شده است. هنرمندان در توسعه استعدادهای خود سرمایهگذاری میکنند و خود را در معرض «دروازهبانان» قرار میدهند که به دنبال استعدادهایی هستند که بتوانند به صورت سودآوری توسعه و بازاریابی شوند. دروازهبانان معمولاً به عنوان عامل انتخاب هنرمندان و به عنوان واسطه بین هنرمندان و ورودیهای مکمل عمل میکنند. به عنوان تمدید عملکرد دروازهبانی، شرکتکنندگان در صنایع خلاق در یک فرآیند رتبهبندی مداوم شرکت میکنند که رتبههای استعدادهای تفکیک شده عمودی را تعیین و بازنگری میکند. قراردادهای «گزینه واقعی» به طور گسترده مراحل متوالی توسعه یک محصول خلاق را اداره میکنند. اینها میتوانند هنرمند را به عنوان یک عامل خلاق خودمختار (موسیقیدانان پاپ و برچسبهای رکورد) یا استعدادهای هنرمندان را در یک رابطه استخدامی (استودیوهای کلاسیک هالیوود) محصور کنند.
انعطافپذیری و مقیاس در صنعت فیلم: از استودیوهای بزرگ تا سازمانهای غیرانتفاعی
تحول صنعت فیلم به «تخصص انعطافپذیر» نشان میدهد که چگونه تغییر شرایط اساسی میتواند شکل غالب سازمان را تغییر دهد. مقیاسهای شرکت در صنایع خلاق تمایل دارند توسط مقیاسهای کارآمدی که کالاهای خلاق توزیع میشوند (بسیار بزرگ برای برچسبهای رکورد و استودیوهای فیلم، کوچک برای گالریهای هنر) هدایت شوند، و آنها تمایل دارند خود را در آنهایی که بر توزیع کالاهای خلاق («ترویجدهندگان») و آنهایی که متمرکز بر شناسایی و پرورش استعدادهای خلاق («انتخابکنندگان») متمرکز هستند، مرتب کنند. شرکتهای بزرگ همچنین شامل «کنگلومراهای سرگرمی» هستند که به دنبال کسب سود همافزایی هستند که نظریاً به شرایط کاملاً خاصی بستگی دارند؛ انحصار و اجتناب از آن ممکن است انگیزههای اصلی باشند. شرکتهای غیرانتفاعی بر بسیاری از فعالیتهای هنری تسلط دارند، ظاهراً به دو دلیل مرتبط. این فعالیتها هزینههای ثابت بالا اما هزینههای حاشیهای پایین را متحمل میشوند و آنها را مجبور میکنند تا از قیمتهای دو بخشی و ترتیبات باشگاه برای اطمینان از پوشش هزینههای ثابت استفاده کنند. با این حال، زمانی که کیفیت محصول درونزا است، وضعیت غیرانتفاعی ممکن است برای مدیر ضروری باشد تا بتواند به طور قابل اعتماد از کاهش کیفیت پس از دریافت پرداخت ثابت خودداری کند. بنابراین، سازمانهای غیرانتفاعی که توسط جریانهای کمک مالی حمایت میشوند، از مزایای عملکردی برخوردار هستند.
بخشهای نمونه
سازمان و قراردادها در صنایع خلاق
زمینه سازمان صنعتی به دو شاخه تقسیم میشود. شاخه سنتیتر به چگونگی تأثیر ساختارهای بازارها و رفتار مشروط توسط آن ساختارها بر کارایی تخصیصی آنها میپردازد. شاخه دوم به این سوال میپردازد که چرا بازارها به این شکل سازماندهی شدهاند. این مسیر اخیر برای مطالعه صنایع هنر و سرگرمی بسیار جذاب است، زیرا آنها طیف وسیعتری از سوالات در مورد منطق سازمانها نسبت به…
کالاهای خلاق ساده
فعالیتهای خلاق ساده شامل یک هنرمند منفرد (منبع ورودی خلاق) است که با یک عامل یا شرکتی که ورودی هنرمند را با ورودیهای معمولی ترکیب میکند و کالای خلاق را (شاید از طریق واسطهها) به مصرفکنندگان توزیع میکند، سروکار دارد. این رابطه ظاهراً ساده چندین موضوع مهم انتخاب سازمانی را مطرح میکند. اول، هنرمندان آیندهدار که استعدادهای خود را به بازار عرضه میکنند، به نظر میرسد که در عرضه بیش از حد مزمن هستند، به طوری که توزیعکننده نقش یک دروازهبان را بر عهده میگیرد،…
ساختارها و قراردادها در صنایع خلاق پیچیده
یک تمایز مفید اگرچه تقریبی میتوان بین صنایع خلاق که به آثار یک طبقه هنرمند متکی هستند و آنهایی که محصولات آنها چندین مورد از آنها را ترکیب میکنند، ایجاد کرد. تولیدکنندگان ورودیهای خلاق متنوع ممکن است به روشهای پیچیدهای تعامل کنند که معمولاً در بین ورودیهای معمولی رخ نمیدهد. هنرمندان ممکن است سلیقههای «هنر برای هنر» داشته باشند که ترجیحات در مورد نحوه انجام کار خلاق مشترک را در بر میگیرند. آوردن چند مجموعه از ترجیحات متفاوت به هماهنگی یک چالش مذاکره دشوار است…
نقش شرکتهای غیرانتفاعی
یک جنبه مهم از سازمان صنعتی در صنایع خلاق ایالات متحده، وقوع سازمانهای غیرانتفاعی (NPO) است. آنها بر هنرهای نمایشی (به جز تئاتر برادوی) تسلط دارند و در فعالیتهای «ذخیرهسازی فرهنگی» – موزهها، کتابخانهها – با شرکتهای بخش عمومی به اشتراک میگذارند. حاشیههای قابل توجهی از NPOها در بخشهای دیگر مانند انتشارات، ضبط موسیقی و پخش ظاهر میشوند. این الگو توضیحی را در مورد اینکه چرا NPOها در جایی که هستند ظاهر میشوند، دعوت میکند. دو ویژگی متمایز از…
نتیجهگیریها
یک خط تحقیقاتی استاندارد در اقتصاد صنعتی به دنبال توضیح سطح یا تغییرات در تعداد و توزیع اندازه واحدهای تجاری در یک صنعت است. برخی از نتایج ما در این سنت دنبال میشوند. مانند دیگران، ساختارهای صنایع خلاق تمایل دارند توسط مقیاسهای کارآمدی که کالاهای خلاق تولید و توزیع میشوند (بسیار بزرگ برای برچسبهای رکورد و استودیوهای فیلم، کوچک برای گالریهای هنر) هدایت شوند. شرکتها تمایل دارند خود را در آنهایی که بر توزیع کالاهای خلاق («ترویجدهندگان») و آنهایی که متمرکز بر شناسایی و پرورش استعدادهای خلاق («انتخابکنندگان») متمرکز هستند، مرتب کنند.